به یاد عمویم عبدالحسین کلهری شاعری از دیار گتوند زادگاه قیصرامین پور

تقدیم به عموی مرحومم عبدالحسین که هرگز یادش از خاطرم نمیره یقیناً اگه زنده بود با دستای خودش این وبلاگو تقدیم به شما میکرد

به یاد عمویم عبدالحسین کلهری شاعری از دیار گتوند زادگاه قیصرامین پور

تقدیم به عموی مرحومم عبدالحسین که هرگز یادش از خاطرم نمیره یقیناً اگه زنده بود با دستای خودش این وبلاگو تقدیم به شما میکرد

سراب آرزوها

لبان سرخ تو از عشق می گویند 

و چشمان سیاهت چیز دیگر را 

پذیرایم، بگو تا بشنوم آن حرف آخر را  

سراب آرزوها بود آن عشق دروغینت 

نویدش جز سیاهی نیست 

و فرجامش که رسوایی است 

و آن اشک ریا کارانه ات را  

بباران بر کویر خشک گور من 

که شاید لاله ای از خاک رستن را بیاغازد 

به عشق مهربانی بر دل من دل بسوزاند 

خیال خال تو سر در گمی ها را 

و دست و پا زدن در منجلاب بی کسی ها را 

نصیبم می کند زیبا 

بلی زیبا 

 

تو که چشمان زیبا داری و اندیشه ای بس زشت 

باور کن 

که فردایی که قد لحظه ای بسیار نزدیک است 

مرا رسوای عالم میکند چشمت 

اگر سبک و سیاق زندگی این است 

که من از دست تو 

هر لحظه در رنج و عذابی وحشت آلودم 

سلامم را به مرگ مهربانم میرسانم زود 

و نفرین می کنم بر دشمنی که دوستت دارد 

 

هزاران بار میگفتی 

حساب عشق تو پاک است 

برای عشق بازی سینه ات چاک است 

بلی عشق تو را دیدم و پاکی حسابش را ندیدم لحظه ای حتـّی  

و صدها صد هزاران تار مو در لای درزش یافتم      افسوس 

و عشقت ذره ای بدتر 

و وحشتناک تر از یک شب کابوس 

و من از زندگی دل می کنم امشب 

و زیبا مرگ شیرین را 

سلامش می کنم در بامداد صبح فردا، نه همین امشب 

 

ببین تلخی آزارت 

برایم سخت شیرین می کند آغار مردن را 

و پایان می دهم بر بخت تو 

آن لذّت افسوس خوردن را 

 

سلام اوّلینت بوی خون می داد 

نگاه آخرینت شکل آتش بود 

به پاس خاک بر سر کردنت امشب 

تمام خاطراتم را دهم بر باد 

 

و دیگر هر چه بادا باد. 

 

(نو سروده ها) صفحه 119 از کتاب عمو

نظرات 10 + ارسال نظر
داداش دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:46 ب.ظ

سلام آبجی، خوبی، خوشی، سلامتی، نیستی آبجی
خیلی شعرای قشنگی داره، حیفه که کتاب نشده، فک نمی کردم اینقد شعراش قشنگ باشه
خوش باشی آبجی
ایام به کامت شیرین

سلام
آره بی دقتی کردی

داداش دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:48 ب.ظ

آبجی چاپ شده که، ببخشی اشت و بی دقتی از من بود
خیلی عالیه

سلام داداش
.
.
.
.

راستی
کدوم داداشم؟؟؟؟؟؟؟

داداشی سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:53 ق.ظ

داداش بده

ولی من داداش بد ندارم

اون داداش پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:36 ق.ظ

منم اون داداشتم

حالا می تونی داداشت رو از اون داداش تشخیص بدی؟

رضا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

najme پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 06:10 ب.ظ

تو که چیزی ننوشتی دختر
الان یعنی نظری نداشتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

fardin1995 پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 06:46 ب.ظ

عالی & خواندنی

روحشون شاد

خسته نباشی

مرسی&تشکر
ممنون
سلامت باشی

najme جمعه 24 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:10 ق.ظ

جا مانده است
چیزی جایی
که هیچ گاه دیگر
هیچ چیز
جایش را پر نخواهد کرد
نه موهای سیاه و
نه دندانهای سفید...
یادش گرامی
nemidunam chera intor shod.khob pish miad dige

بسیار زیبا نوشتی
آره شاید برای شما نفتیا پیش بیاد واسه ما که اتفاق نیوفتاده عزیزم
مرسی از حضورت

اون داداش جمعه 24 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:04 ب.ظ

نه اشتباه کردی

مرتضی سه‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:11 ب.ظ

سلام!
خیلی قشنگ و زیبا مثل همیشه
واقعا حیف شد که در بین ما نیستن(روحش شاد و یادش گرامی)

مرتضی جمعه 1 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:31 ب.ظ http://رز سرخ

بـــــــــاران نـــــــبـــــــار ؛

حــــــــواســـــــت نیستـــــــ ؟

مـــــــــــَن نه چتـــــــــر دارم نــه یـــــــار ...

ببار ای بارش باران
شاید از یاد برم
این گریه ی من بود
یا قطره ای باران...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد