به یاد عمویم عبدالحسین کلهری شاعری از دیار گتوند زادگاه قیصرامین پور

تقدیم به عموی مرحومم عبدالحسین که هرگز یادش از خاطرم نمیره یقیناً اگه زنده بود با دستای خودش این وبلاگو تقدیم به شما میکرد

به یاد عمویم عبدالحسین کلهری شاعری از دیار گتوند زادگاه قیصرامین پور

تقدیم به عموی مرحومم عبدالحسین که هرگز یادش از خاطرم نمیره یقیناً اگه زنده بود با دستای خودش این وبلاگو تقدیم به شما میکرد

ناگهان چقدر زود دیر میشود

سلام 

عید همگی مبارک ، آرزو میکنم سال خوبی داشته باشین  

نوروز 83 ،شیخ سلیمان امامزاده ای در دل کوه همجوار رود کارون 

آخرین نوروزی که عمو کنارمون بود

 بر حسب اتفاق دکتر قیصر امین پور هم اومده بود عمو ما رو برد پیشش چقد ذوق کرده بودو ماهم ذوق زده بودیم انگار همین دیروز بود . 

خدا بیامرزه هر دوشونو

گفتو خوش گفت قیصر امین پور  

ناگهان چقدر زود دیر میشود 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
najme چهارشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:22 ب.ظ


ای داد ، کس به داغ دل باغ ، دل نداد
ای وای ، های‌های عزا در گلو شکست

آن روزهای خوب که دیدیم ، خواب بود
خوابم پرید و خاطره‌ها در گلو شکست
salam khadije jan.ba didane in ax kheyli delam havaye amuro kard o delam barash tang shod...mamnun azizam in karet baraye ma kheyli arzeshmande

ممنون دختر دایی گلم
نظر شما هم برای من خیلی با ارزشه

لیلا جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:29 ق.ظ

سلام
از وبلاگت خیلی خوشم اومد
کم پیش میاد وبلاگی به دلم بشینه
خوش به حال عموت که همچین برادر زاده ای داره

سلام
نظر لطف شماست
ممنون از حضورت دوست من

شبنم . جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:17 ب.ظ

سلام گلم چقدر ته چهرت شبیه عموته!

سلام عزیزم
آره قبول دارم حرفتو اما کسی غیر از شما و من اینو نمیگه از بس حسودی میکنن تا میگم شبیه عمو هستم میگن نه
زورشون میاد که شبیه عموهستم

nahid یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:02 ب.ظ http://pasargan7.blogsky.com

سلام خدیجه جووووووووون عزیزم اینکه یاد عموت رو گرامی میداری خیلی خوبه من مطمئنم از دستت راضیه منم ۲۶دی۹۰بابام رو از دست دادم بابام مریض بود سرطان هنجره داشت وتو بیمارستان امام خمینی بخش کانسر جایی که محل کار خودمه بستری بود من پرستار کانسرم خودم پرستارش بودم اما نتونستم براش کاری کنم اینقد بهش فکر کردم که دچار افسردگی شدم یک ماه سر کارم نرفتم اما واقعیتی بود باید قبول کرد

دوست خوبم ناهیدعزیز کاش هیچوقت به من نمیگفتی کاش میدونستی تو دلم چه آشوبی به پا شد
خدابهت صبر بده عزیزم میدونم که شما دختر عاقل و فهمیده ای هستی
دنیا گذرگاهی است
آغاز و پایان ناپدیدار،
راهی،
نه هموار
یک بار از آن خواهی گذشتن
آه یک بار …

nahid دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:24 ب.ظ http://pasargan7.blogsky.com

سلام عزیزم خوبی آجی جونم مرسی فدات شم لطف داری عزیزم خدا رفتگان شمارو بیامرزه آجیه گلم دوووووووووووست دارم

منم خیلی دوست دارم عزیزم

جلال علی جمعه 14 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:01 ب.ظ

پس دکتر قیصر امین پور همشهری شماست

بله
با اجازه شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد