به یاد عمویم عبدالحسین کلهری شاعری از دیار گتوند زادگاه قیصرامین پور

تقدیم به عموی مرحومم عبدالحسین که هرگز یادش از خاطرم نمیره یقیناً اگه زنده بود با دستای خودش این وبلاگو تقدیم به شما میکرد

به یاد عمویم عبدالحسین کلهری شاعری از دیار گتوند زادگاه قیصرامین پور

تقدیم به عموی مرحومم عبدالحسین که هرگز یادش از خاطرم نمیره یقیناً اگه زنده بود با دستای خودش این وبلاگو تقدیم به شما میکرد

اللهم عجل لولیک الفرج....

 ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی 

دل بی تو به جان آمد، وقت است که بازآیی

باز هم غروب جمعه شدو چشم شیعیان مانده به راهت آقا....

 

شعر عمو عبدالحسین تقدیم به محضر مبارک آقا امام زمان 

 

نکند آمدنت بسته به این رفتن ماست 

نکند عیش تو وابسته به خون خوردن ماست 

 

زپی این همه قحطی عطوفت گل مهر 

نکند بخششتان موقع در بستن ماست 

 

که به میلاد گل عاطفه محتاج شدیم 

نکند زادن گل در گرو مردن ماست 

 

به شتاب آمده ام وقت دعا بر گل سرخ 

نکند خون یکی مورچه بر گردن ماست 

 

نکند این همه نالیدن ما باد فناست 

نکند یار و هوادار تو اهریمن ماست 

 

نکند نامدنت از سر بد خواندن ماست 

نکند غیبتتان موقع در بستن ماست 

 

نکند واژه ی تسلیم به ما پشت کند 

نکند داغ تو تا روز ابد بر تن ماست 

                                   

این جا کسی

تنها دلیل رویش گل های امید                            قلبم تمام درد ها را درنوردید 

 

با ما بخوان آهنگ زیبای سفر را                          پوسید دل در برزخ غم بار تردید 

 

ایجا شُکوه شِکوه را بازی گرفتند                         اینجا کسی حال دل مار نپرسید 

 

اینجا به هر کس دل سپردم بی وفا شد                اینجا خزان معرفت را می توان دید 

 

تنها سوار جاده های شور و مستی                      دور از تو دنیا بر مراد ما نچرخید 

 

ای بهترین تفسیر عشق و مهربانی                      فانوس طعنه می زند اینجا به خورشید 

 

ای مایه ی سرسبزی هر دشت برگرد                    با تو تمام روزهامان می شود عید

مرگمان نزدیک است

مرگمان نزدیک است 

 

آسمان دل ما ابری شد 

اشک ها پی در پی  

و هوای دل ما تاریک است 

مرگمان نزدیک است 

 

دل ما پر شده از شوق گناه 

قیرگون رنگ رخ ماست سیاه 

کارمان گشته تباه 

زندگی کوره رهی باریک است 

مرگمان نزدیک است 

 

وه که در خواب خوش غفلت خود غوطه وریم  

وای ما دربه دریم 

بانگ هشدار خداوند بلند 

خوش بخوابیم که ما کور و کریم 

کارمان درخور صد تبریک است  

مرگمان نزدیک است 

 

پیش از این پیشه ما مستی و شهوت که نبود 

دل ما عاشق بدنامی و شهرت که نبود 

کم کمک باد غرور  

کم کمک باده زور 

حاصل عشق مرا داد به باد 

روی پیشانی ما 

داغ بدنامی دنیا افتاد 

زورگویی به ضعیفان نیک است 

مرگمان نزدیک است 

 

کاش میشد به عقب برگردیم 

تا تلافی بکنیم  

آن همه بدمستی 

آن همه سستی خویش 

که به عشق رخ هر دلبرکی تب کردیم 

مرگمان نزدیک است  

 

فصل پژمردن گل نزدیک است 

با چنین آتش از شهوت گرم 

گور ما بس سرد است 

آخر این دار فنا 

اول بدبختی ماست 

هر که انکار کند نامرد است 

روشن است اینکه سرانجام هوای دل ما تاریک است 

مرگمان نزدیک است. 

روحت شاد عموی عزیزم