با حرف هایی ظاهراً از عشق لبریز
آمد فریبم داد در شامی شرر خیز
دلواپسی های خودش را پاک میکرد
از فصل گل بیزار شد قانع به پاییز
تا خون جلوی چشم هایم را بگیرد
یک شب تمام هستی ام را خواند ناچیز
می خواست تا دنیای من وارونه گردد
هر روز با پیک امیدم شد گلاویز
قلب مرا بازیچه ی دست خودش کرد
زخم زبانش زد به جانم شعله یک ریز
با این همه دل را گرفتار خودش کرد
با یاد او دنیا برایم شد دل انگیز
آخر به دنیای قشنگم پشت پا زد
کوه غمی را بر حسابم کرد واریز
غزل ها (صفحه 56) از کتاب عمو
شعر زیبایی بود
ممنونم که هنوز فراموشم نکردی
سلام
از آدرس وبلاگتون شناختم
آخه قبلا به اسم دیگه کامنت میذاشتین
ممنون از حضورتون
سلاااااااااام آجی جونم خوبی قربونت برم دلم واست تنگ شده بود
خدا عموی عزیزت رو رحمت کنه شعرش خیلی قشنگ بود با اجازه یادداشتش کردم فدات بشم
سلام
خواهش میکنم عزیزم با ذکر نام شاعر اشکالی نداره تازه خوشحال هم میشم یاد عمومو با خوندن شعراش زنده کنی
کجایی سعدی ؟ ؟ ؟
گذشت آن زمانها . . .
حالا دیگر بنی آدم ابزار یکدیگرند ! ! !
حالا دیگه بنی آدمه بخواد اعضای دیگری بشه هم بهش اجازه نمی دن
!!!
سلام
شعر زیبایی که غم رو تداعی می کرد
امیدوارم ایام همیشه به کامت باشد
سلام
ممنون از حضورتون
روحش شاد خوب بودند
ممنون از حضورتون
قلب مرا بازیچه ی دست خودش کرد
زخم زبانش زد به جانم شعله یک ریز
با این همه دل را گرفتار خودش کرد
با یاد او دنیا برایم شد دل انگیز
آخر به دنیای قشنگم پشت پا زد
کوه غمی را بر حسابم کرد واریز
سلام خدیجه خانم
خدا روح عموی از دست رفته ی شاعرتان را غریق رحمت خود کند
شعر هایشان زیبا و دل انگیز است
دست شما هم درد نکنه که یادش را زنده نگاه می دارید
سلام آقای محمدی
ممنون از حضورتون و ممنون از حس همدردیتون
اشعارشما هم خیلی زیبا وگاهاً بی نظیرند
صد لاک پشت زندگی از خط پایان رد شدند
ما همچنان مستغرق یک خواب خرگوشی چرا؟
بازم ممنون که سر زدید
سلام
سال با یاد تو ، نو میشود. عبدالحسین جان!
فرارسیدن سال نو رو به شما خانم کلهری هم تبریک میکم.
سلام
ممنون از محبتتون آقای الیاسی
عید شما هم مبارک
روحش شاد یادش گرامی باد 09133837902
سلام، ازشعرش لذت بردم . خدا رحمتش کنه....
ازطرف تقى زاده
کار خیلی قشنگی انجام دادی خواهرم
شعر مرگمان نزدیک است رو هم سعی کن بزاری