به یاد عمویم عبدالحسین کلهری شاعری از دیار گتوند زادگاه قیصرامین پور

تقدیم به عموی مرحومم عبدالحسین که هرگز یادش از خاطرم نمیره یقیناً اگه زنده بود با دستای خودش این وبلاگو تقدیم به شما میکرد

به یاد عمویم عبدالحسین کلهری شاعری از دیار گتوند زادگاه قیصرامین پور

تقدیم به عموی مرحومم عبدالحسین که هرگز یادش از خاطرم نمیره یقیناً اگه زنده بود با دستای خودش این وبلاگو تقدیم به شما میکرد

قانع به پاییز

 

با حرف هایی ظاهراً از عشق لبریز 

آمد فریبم داد در شامی شرر خیز 

 

دلواپسی های خودش را پاک میکرد 

از فصل گل بیزار شد قانع به پاییز 

 

تا خون جلوی چشم هایم را بگیرد 

یک شب تمام هستی ام را خواند ناچیز 

 

می خواست تا دنیای من وارونه گردد 

هر روز با پیک امیدم شد گلاویز 

 

قلب مرا بازیچه ی دست خودش کرد 

زخم زبانش زد به جانم شعله یک ریز 

 

با این همه دل را گرفتار خودش کرد 

با یاد او دنیا برایم شد دل انگیز 

 

آخر به دنیای قشنگم پشت پا زد 

کوه غمی را بر حسابم کرد واریز 

 

غزل ها (صفحه 56) از کتاب عمو